دل ديدني ها ي شهر سرب و سراب
رویش نهال «نفرين»از ريشه
هاي« آفرين»
من مردمانی را دیدم که با
هزاران امید و «آرزو» و تلاش و« تکاپو»
نهالی را در بستر تاریخ
سرزمینشان نشاندند
و با اشک های« دیده »و خون
های «چکیده» آن را آبیاری کردند.
همه دلخوشی و امیدشان این بود
که در فردایی «پرثمر» و آینده ای« روشن تر»
،
برگ و باری «عطرآگین» و میوه
هایی «شیرین» برمی آورد ،
از این«نهال آرمان»،«آمال
آرمین»می چینند
و این ثمرات ،همه كام ها را
«نوشين» مي كند
و دل ها را« تسکين» مي بخشد؛
اما چند صباحي نگذشت كه از آن
طوباي نويد
جز ثمراتي« پليد» نروييد
نمي دانم چه شد كه از آن ريشه
هاي رحمت و آفرين،
نهال
«نفرت و نفرين» جوانه زد و*******
خبرهای مارا می توانید درکانال تلگرام دنبال کنید
#ایران#دل ديدني #شهر سرب_ سراب# برگ #عطرآگین#شیرین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر