۱۳۹۴ بهمن ۲, جمعه

#ایران -شور انسانی و سپهر همگانی انسانیت هنوز جان دارد و دارد نفس می کشد. انسان از انسان چیز یاد می گیرد انسان از انسان انگیزه می گیرد

شور انسانی و سپهر همگانی
انسانیت هنوز جان دارد و دارد نفس می کشد. انسان از انسان چیز یاد می گیرد
انسان از انسان انگیزه می گیرد

مهدی بهلولی
یک چیزی به نام شور هم در وجود آدمی هست؛یا بهتر بگویم باید باشد. یعنی افزون بر خرد و مصلحت،گاهی شرایطی به وجود می آید که بنیاد کار، بیش از هر چیز دیگری و از آن میان منافع، شور انسانی است. در جامعه ای که همه اش ناامیدی است و در زمانه ای که به گفته ی بامداد "همه آلودگی است این ایام" یک کار وجودی شورآفرین، می تواند همانند یک موتور نیرومند،انسان را به جلو بکشاند و نگذارد که هستی اش در سپهر سرد ناامیدی،سراسر،فسرده شود و یخ بزند. یعنی می تواند انگیزه ی زندگی را در وجود آدمی زنده نگه دارد. خوشبختانه ابزارهای ارتباطی نوین هم،برای انجام کنش های انگیزه بخش و شورآفرین گروهی،کمک کار خوبی هستند. پرپیداست که اعتماد انسان ها به همدیگر هم باید باشد و نقش بسیار مهمی هم بر عهده دارد - اینجاست که آدمی درمی یابد چه خیانتی می کنند کسانی که با اعتماد انسانی بازی می کنند.
می بینی آموزگاری/ همکاری اتفاق بدی برایش افتاده و یا بیمار شده است و نیاز به کمک،و به ویژه کمک مالی دارد. بعد آموزگاران دیگر و کسانی که آموزگار هم نیستند و او را هرگز از نزدیک ندیده اند پیدا می شوند و مثلا در تلگرام،گروه یا گروه هایی درست می کنند و در عرض دو سه شب 11 میلیون تومان پول جمع می کنند. خب در این روزگار "سرد" و به ویژه از صنفی که هم اکنون سال هاست از نظر اقتصادی در طبقه ی ضعیف جامعه دسته بندی می شود- صنف آموزگاران- این کار،کار کوچکی نیست و به نوعی نشان می دهد که انسانیت هنوز جان دارد و دارد نفس می کشد. انسان از انسان چیز یاد می گیرد،افزون بر این،انسان از انسان انگیزه می گیرد. داستان اخلاق انسانی،همدلی،همیاری،نوآوری،آفرینشگری،تازگی و یکرنگی،داستان همان پری رویی است که تاب مستوری ندارد،نمود می یابد و به ناگزیر گسترش. البته نمود بی ریشه می شود خودنمایی،و به ویژه اگر با خود بزرگ بینی همراه گردد می تواند به اعتماد اجتماعی و انسانی آسیب ها بزند. اگر گرداگرد خودنما هم کسانی جمع شده باشند که از خود چیزی نداشته باشند و تنها به دهان او نگاه کنند،آسیب ها فزون و ژرف تر می گردد. در این حالت،تنها یک تن است که می اندیشد،و پیداست که از یکه اندیشی،چیز درست و حسابی بیرون در نخواهد آمد،و همین می شود که خودنمایی و خودبزرگ بینی،اعتماد اجتماعی و اعتماد به گروه و کار گروهی را نابود می کند.
باری اگر بتوان میان فضای مجازی و فضای واقعی، پیوندی استوار و زنده برقرار کرد می توان به آن چیزی نزدیک شد که یورگن هابرماس،اندیشه ور آلمانی هم روزگار ما،از آن با عنوان "سپهر همگانی" یاد می کند. سپهر همگانی به نزد هابرماس،فضای گفت و گویی و ارتباطی تازه،اصیل و به دور از سلطه ای است که با گسترش رسانه ها پدید آمده و در حال گسترش بیش از پیش است. هابرماس،با آغاز از سپهر همگانی به تعریفی از جامعه مدنی می رسد که در آن پیوند میان نهادهای مدنی و بدنه، به دور از دیوانسالاری های شایع و نگرش های از بالا به پایین پدیدار می گردد. نگرش هابرماس،همه جامعه را درگیر گفت و گو می سازد و از جامعه مدنی ریاست طلب جلوگیری می کند.همانا که چنین سپهری،نیازمند انسان هایی سنجشگر،خردمند،پرشور و مستقل است.
******
خبرهاي مارا دركانال تلگرام دنبال كنيد
آدرس كانال تلگرام : http://telegram.me/CampaignActivistsTeachers
درآدرس تلگرامی زير  مارا همراه باشيد
@SamanehSaberi        آي دي تلگرام :

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر