محمد ملکی؛ شهروندی برای همه فصول
چشم انداز
قسمت دوم
همزمانی مبارزات ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق و دوران جوانی محمد
ملکی سبب شد تا او به طورجدی به فعالیت سیاسی روی بیاورد. ملکی که شیفته دکتر مصدق
بود در سال ۱۳۲۹ سازمان
جوانان ملی شمیران را همراه با گروهی از جوانان شمیران با هدف مبارزه برای استقلال،
آزادی و برابری تاسیس کرد. وی بعدها
در حزب زحمتکشان ملت ایران نام نویسی کرد اما با خلیل ملکی و کسانی که به عنوان نیروی
سوم از این حزب انشعاب کردند، همراه شد. محمد ملکی
پس از کودتای ۲۸ مرداد به
همکاری با شاخه شهرستان شمیران نهضت مقاومت ملی پرداخت.
ملکی در سال ۱۳۳۵ در دانشکده
دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته و یکی از چهرههای فعال جنبش دانشجویی شد. او در سال
۱۳۳۹ عضو کمیته مرکزی دانشجویان
دانشگاه تهران جبهه ملی دوم بود که هنگام توزیع اعلامیه، بازداشت و برای مدت سه ماه
در زندان قزل قلعه زندانی شد. وی در سال
۱۳۴۰ و با پایان تحصیلاتش
در رشته دکترای بهداشت و صنایع غذایی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران شد. مسجد دانشگاه تهران، مسجد هدایت به امامت آیت
الله طالقانی و مسجد همت تجریش از پایگاههای فعالیت سیاسی و اجتماعی ملکی در سالهای
بعد بود. در سال ۱۳۵۶ محمد ملکی
همراه با مهدی بازرگان، کریم سنجابی، عبدالکریم لاهیجی و جمعی دیگر، عضو موسس «جمعیت
ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» شد.
دکتر ملکی در جریان انقلاب سال ۵۷ یکی از
اساتیدی بود که به مبارزه علیه حکومت شاه میپرداخت. وی نقش تعیین کنندهای در اعتصاب
۲۵ روزه اساتید دانشگاه
تهران از ۲۹ آذر تا
۲۳ دی سال ۵۷ داشت. پس از پیروزی انقلاب به پیشنهاد آیت الله طالقانی
و با حکم شورای انقلاب به عنوان اولین رییس دانشگاه تهران در حکومت جدید انتخاب شد.
وی درباره شرایط دشوار اداره دانشگاه تهران در آن روزها میگوید: «شرایط بسیار سختى
بود. در دانشگاه تهران چند تانک مستقر بود و در دانشکده فنى پرچم سرخ در اهتزاز بود.
دانشکده علوم مقر مجاهدین خلق بود. مسجد مقر کمیته بود که به خانهها مىرفتند و اسلحهها
را جمع مىکردند و مىآوردند آنجا. در چنین شرایطى ما مسئول شدیم و تلاشمان این بود
که دانشگاه را به حال عادى برگردانیم.
با این حال در چنین شرایطی هم دکتر ملکی تاکید زیادی بر مساله استقلال دانشگاه
و اداره آن توسط خود دانشگاهیان داشت. ملکی با تشکیل شوراهایی شامل نمایندگان اساتید،
دانشجویان و کارکنان دانشگاه تلاش کرد تا سیاستگذاری و اداره امور دانشگاه به شیوهای
کاملا دموکراتیک انجام شود. حتی با انتخاب شورای دانشگاه وی از ریاست دانشگاه استعفا
داد و این بار نه به عنوان یک رییس انتصابی بلکه توسط شورا به ریاست برگزیده
شد که منتخب دانشگاهیان بود.دانشگاههای ایران آن روزها مانند دیگ جوشانی بودند و
درگیری گروههای سیاسی در دانشگاه امری عادی شده بود. حزب جمهوری اسلامی هم که نهادهای
انقلابی را در کنترل خود گرفته بود، نگران این بود که پایگاه لازم را در میان دانشجویان
ندارد. سرانجام شورای انقلاب تصمیم به تعطیلی دانشگاهها گرفت. هدف از این موضوع انقلاب
فرهنگی اعلام شد که در واقع نتیجه آن اخراج اساتید و دانشجویان مخالف بود. محمد ملکی
در اعتراض به تعطیلی دانشگاه و انقلاب فرهنگی از مقام خود استعفا داد.
یک سال بعد محمد ملکی مقالهای با عنوان «انقلاب فرهنگی یا کودتای فرهنگی»
نوشت. وی در تیرماه سال ۶۰ به دلیل
اعتراضاتش به انقلاب فرهنگی و سایر فعالیتهای منتقدانه بازداشت شد. ابتدا به دوبار
اعدام محکوم شد و در نهایت این حکم به ۱۰ سال زندان
کاهش یافت.
دوره زندان وی همراه با شکنجههای فراوان مانند آویزان کردن با دستبند قپانی
و کابل زدن به کف پا بود. در یک مورد حتی برخورد کابل با چشم ملکی باعث نابینایی یک
چشم وی شد که این چشم بعد از ۲۰ سال با
عمل لیزر و تعبیه لنز مخصوص تا حدی بیناییاش را به دست آورد.
وی در مرداد
۶۵ پس از گذراندن نیمی
از حبس آزاد شد اما همچنان تا مدتها تحت نظر نیروهای امنیتی قرار داشت. ملکی در دوران زندان به اجبار از دانشگاه تهران
بازنشسته شد. وی مدتی به تدریس در دانشگاه آزاد پرداخت که به دلیل مخالفت رییس دانشگاه،
از تدریس در آنجا نیز محروم گشت
*******
#ايران #دكتر ملكي #فرهنگي #شكنجه #فعاليت #اساتيد #دانشگاه كودتاي فرهنگي #منتخب #سياست گذاري #استعفا # سياسي #انقلاب فرهنگي #كودتاي فرهنگي #تعطيلي #درگيري #اعتراض
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر