۱۳۹۴ آذر ۳, سه‌شنبه

#ايران -شعري ازرسول بداقي معلم زنداني – مبادا مدرسه ام ديرشود

شعري ازرسول بداقي معلم زنداني – مبادا مدرسه ام ديرشود

مبادا مدرسه ام دیر شود!
شعری جدید از معلم دربند، رسول بداقی
مبادا مدرسه ام دیر شود! ”
گر به خاکم می سپارید
تیر به قلبم نزنید.
که احساس زندگی را با خاک بگویم.
مغز مرا از هم نپاشید مگر آگاهی و رنج مرا
خاک گورم حس کند.
گر به خاکم می سپارید باز بگذارید چشم مرا
شاید که خاک رمز نگاهم را
اشک زلالم را بداند چیست.
دست هایم را نبندید
که بر خاک گورم بنویسم
برایم مرگ بهتر از بندگی بود.
شش های مرا از زندگی در خودکامگی خالی کنید.
مبادا که بهشت پر شود از این هوا
زبان سرخم را ، حنجره ام را کنارم بگذارید
که فریاد کنم
دم به دم آزادی ام را
گر به خاکم می سپارید زنجیر بر پایم نبندید
مبادا مدرسه ام دیر شود!
شجاعت واپسین درس من است
گر مرا زهری بنوشید
شیرینی یک لحظه آزادگی
برتر از یک عمر
زندگی در بردگی ست
رسول بداقی معلم زندانی
بیژن فتحی عضو کانون معلمان در تبعید :
وقتی نام رسول بداقی را می بینم ناخودآگاه فرزاد کمانگر را بیاد می آورم ، فرزادی که دست ستمکار،
جنایتکاران از میان ما ربود و برد و کشت .
چقدر جنایتکاران اسلامی از فرزاد می ترسند !
هنوز جایگاه مزارش را مخفی نگه داشته اند !!!
آهای جانیان ، فرزاد در قلب هر انسان ازادی خواهی است ، مگر نمی بینید !
هر معلم زندانی و هر زندانی سیاسی یاد آور انسانیت فرزاد و فرزاد هاست ...
هر ماه مهر هر مدرسه و هر دانش آموزی یاد آور فرزاد است .
وقتی رسول می گوید و می نویسد که :
" شجاعت واپسین درس من است
گر مرا زهری بنوشید
شیرینی یک لحظه آزادگی
برتر از یک عمر
زندگی در بردگی ست…"
حکومتیان بیهوده تلاش می کنید ...
*****
# ایران #اسماعيل عبدي#اعتصاب غذا # خشك  #محمود بهشتي لنگرودي # سخنگوي #كانون صنفي # ایران,تهران,کمپین ,فعالین,مدني #همدان #تبریز #مشهد #پيش دبستاني #مازندران #سخت # وضعيت # معلمين# زنداني #زندان #گوهر دشت كرج#رسول بداقي#مدرسه#حقوق #کارمندان #آموزش و پرورش #تجمع #زندان   #احضار #اوين #گيلان #تهران 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر