باید دوباره «از پلههای بلند غرور»، «بگیریم دست هم را» و «با ردای سپیده
باید دوباره «از پلههای بلند غرور»، «بگیریم
دست هم را» و «با ردای سپیده»، «به رقص برخیزیم» تا «طنین ضربه برخاستن بزرگ» تکرار
شود. به یاد داشته باشیم که تن خلق قهرمان ایران کوه دماوند است؛ با غرورش تا عرش؛
تن او «جنگل بیداریهاست/ همچنان پا برجا».
تن تو کوه دماوند است
با غرورش تا عرش
دشنه دژخیمان نتواند هرگز
کاری افتد از پشت
تن تو دنیایی از چشم است
تن تو جنگل بیداری هاست
همچنان پابرجا
که قیامت
ندارد قدرت
خواب را خاک کند در چشمت
تن تو آن حرف نایاب است
کز زبان یعقوب
پسر جنگل عیاری ها
در مصاف نان و تیغه شمشیر
میان سبز
خیمه میبست برای شفق فرداها
تن تو یک شهر شمع آجین
که گل زخمش
نه که شادی بخش دست آن همسایه است
که برای پسرش جشنی برپا دارد
گل زخم تو
ویران گر این شادیهاست
تن تو سلسله البرز است
اولین برف سال
بر دو کوه پلکت
خواب یک رود ویرانگر را میبیند
در بهار هر سال
دشنه دژخیمان نتواند هرگز
کاری افتد از پشت
تن تو
دنیایی از چشم است
خسرو گلسرخی
خبرهاي مارا دركانال تلگرام دنبال كنيد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر