۱۳۹۴ شهریور ۱۲, پنجشنبه

#ايران - هر دم ازاین با غ بری می رسد دستگیری آقایان محمد رضا نیک نژاد و مهدی بهلولی معلم و اهل قلم


هر دم ازاین با غ بری می رسد
دستگیری آقایان محمد رضا نیک نژاد و مهدی بهلولی معلم و اهل قلم


هر دم از این باغ بری می رسد” (در مذمت بازداشت معلمان)
خدای نکند درگاه خردمندی بر بنیادی ترین نهاد تعلیم و تربیت بسته شود! گشودن این باب مغلق بس هزینه بر است و بارش بسیار نامیمون.
روی کردی چنین سخت و سدید(اگر به قضاوت در فضای بدبینانه و سیاه نمایی متهم نشوم) در حال شکل گیری است. این روی کرد، محصول و معلول هر چه هست،باشد. تفاوتی ندارد. عده ای از مسئولین گستره  دامن دراز این نهاد و به تبع، کمبود بودجه را بهانه  روزمرگی آن می دانند، عده ای بر آنند که سیاست گذاری خاص و نگاه کلی باعث فلاکت آموزش و پرورش شده است، برخی ناتوانی شخص وزیر و تیم همراهش را مقصر می دانند، و باور کسانی بر آن است که پاشنه  آشیل آموزش و پرورش و جنبش معلمان در چنین شرایطی گروگان صحنه  نبرد بزرگان است. اما علت این بیماری رو به نزع روان، هرچه باشد تاثیری در درمان این وضع هر روز وخیم تر از دیروز را ندارد.
متاسفانه و به هر دلیل بدنه ی سترگ آموزش و پرورش کمترین نقشی در برنامه ریزی و تصمیم گیری خرد و درشت آن نداشته است، و این سیاست گذاران آموزشی بوده اند که راه و چاه را تشخیص داده اند. و همواره سینه ی تنگ و نابردبار حاکمیت، مجال و جرات به چالش گرفتن آشکار و بی پرده و موثر فعالین صنفی و صاحبان نظر را ار آنان گرفته است. این فضای تاریک و خموش، دهه هاست افق روشن این نهاد را تیره کرده است. و میل به ترمیم و تنقیح نگاه اصلاحی را در هیچ دوره از دوره های سیاسی،شاهد نبوده اییم. از وضعیت ساختمان مدارس، سیستم های گرمایشی و سرمایشی، گرفته تا صندلی چوبی و بی دسته ی معلمان درکلاس ها و قطع سرانه ی مدارس و وضعیت اسف بار معلمان در قیاس با هم قطاران خود در سایر نهادها و دیگر ادارات دولتی، بر هیچ کدام از متولیان آموزش و پرورش پوشیده نیست. ( من در جایی دیگر گفته بودم اگر مسولین بخواهند تفاوت فاحش حقوق و مزایای یک معلم را با کارمندی دیگر مقایسه کنند،ساده است و کافی که کل دریافتی سلانه ی آنها را باهم مقایسه کنند).

تحمل منتقدین و کنشگران،چه در قالب نقد و نوشته و چه در قالب فعالیت های صنفی و کانون ها، در دوره ی هیچ دولتی بدون چالش و هزینه نبوده و همواره گذر فعالانش به بند وزندان و تبعید افتاده است. جالب اینکه اگر در برهه ای،به دلایلی، بر تجمعات و گردهم آیی اعتراضی آنها نتاخته اند و قهرا برهمشان نزده اند، مامورانی در لباس فرم و بی فرم، همواره در پی رصد فعالینش بوده اند تا در فرصت مناسب، قدشان را بسنجند و گوش مالیشان دهند و با فراهم کردن محیطی ترس بار دیگران را در گذر از این کوی باز دارند و دچار خود فروخوری و سانسور شوند. با این کار می خواهند دریچه ای را که کنشگران صنفی در پی گشودن آنند،ببندند. غافل از اینکه به صواب نیست.
یکی از خواسته ها و بندهای بیانیه ی همه ی تجمعات همواره آزادی فعالین در بند و باز داشتی بوده است. در سال تحصیلی گذشته، این گردهم آیی ها به صورت مدنی و مسالمت آمیز برخورد شد و همه ی آنها با درایت و سکوت معلمین، در ظاهر ختم به خیر شد. اما قرائن چیزی دیگر است. رسول بداقی را به رغم پایان یافتن دوره ی محکومیتش همچنان در زندان نگه داشته اند. اسماعیل عبدی دبیر کل و سخن گوی کانون صنفی معلمان،در پی این اعتراضات بازداشت شد، از تجمع معلمان در 31تیر در مقابل مجلس ممانعت کردند و با هتک و ضرب معلمان را به صورت فله ای باز داشت کردند. اگر چه این بازداشت فله ای همان روز پایان یافت اما، آیا موج متصاعد از این رفتار خشونت بار چیزی جز ترساندن و دعوت به سکوت و بردباری معلمان نیست؟
خبر دست گیری دو معلم روزنامه نویس و خوش نام، آقایان محمد رضا نیک نژاد و مهدی بهلولی، همه را در بهت فرو برد…دو نیروی فعال اهل قلم و زبان سلیم و متعادل کانون صنفی معلمان. این دو معلم نمونه ی سلامت و تعادل در رفتار خردمندانه اند. گناه آنها چیست؟! جز پتکی عامدانه بر سر صدای حق گرایی و دغدغه مندی. این ها در تعدیل و توزین حرکت ها و اعتراضات معلمین نقش اساسی داشته اند. در یقینم کسانی که آنها را باز داشته اند، نوشته ها و نقدهای خیر طلبانه ی آنها را هرگز نخوانده اند تا دریابند فکر و سلوک آنها چقدر متعادل بوده است. اگر به چشم تعامل در چنین موقعیتی نگاه می شد، وجود این گونه افراد، پلی از هم فکری و نزدیکی بین بدنه ی آموزش و پرورش و مسولان ایجاد می کردند. یعنی هم فرادستان برای تعدیل خواسته های معلمان به آنها نیاز دارند و هم جامعه معلمین از کنشگری و لابی گری آنها بهره مند می شدند. این دو نفر زبان اعتدال و رسانه ای جنبش معلمان هستند و شایسته است به جای بدمهری و بازداشتشان حلقه ی اتصال بدنه و تصمیم گیران آموزش و پرورش شوند و قدرشان در صدر باشد.

اینکه چقدر نگه شان دارند، حرفی است دگر، اما صرف بازداشتشان از یک طرف، پشت به استقبال از رفتار قانون مند و چانه زنی خردورزانه است و از طرف دیگر ایجاد فضای مسموم و هراسناک در میان کنشگران و فعالان صنفی معلمان. بهتر است دست ار این ترساندن بردارید و به استقبال همگرایی و همفکری بروید.
××××××××××
#ایران #تهران #مازندران #گلستان #اردبیل #ارومیه #کرمانشاه #
خرمشهر #لرستان #قم #یزد #مشهد #البرز #همدان #كرمان #مشهد #همدان #تبریز #مشهد 

»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر